نیاااا...
12 آبان 1395 توسط دختر حوا
.
????❌مردی كه صبح امير بود؛ شب كسی را نداشت !!
❌به آنكه طناب دور گردنش می انداخت؛
❌به آنكه به اسيری او را سوار اسب می كرد؛
❌به مردی كه تازيانه را بالا برده بود؛
❌تا تنش را سياه كند؛
❌به مردمی كه ايستاده بودند به نظاره …
❌از هر كسی كه آنجا بود خواهش می كرد :
❌به حسين (ع) بگوييد؛ مسلم گفت : نيا به کوفه !! مسلم گفت نيا !!
❌به زنی كه دلش رحم آمده بود و آبش داده بود؛
❌به رهگذرانی كه نمی شناخت؛
❌حتی به بچه ها می گفت …
❌برای آخرین وصیت به عمر سعد هم گفت …
❌شمشير بالا برده بودند گردنش را بزنند؛
❌به مردمی كه پايين دارالاماره منتظر ايستاده بودند؛ سرش پايين بيفتد …
❌التماس می كرد :
❌يكی را روانه كنيد؛ به حسين بگويد كه نياید !!
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
telegram.me/mehrvarzan2
.