مدال طلا !
.
🔴🔹روایتی واقعی و آموزنده
🔷🔹یکی از همکاران تعریف می کرد، پسر 8 ساله ی من دونده ی خوبی بود و در اکثر مسابقات مدال می آورد.
🔷🔹روزی برای دیدن مسابقه ی او رفتم، در مسابقه ی اول مدال طلا را کسب کرد.
🔹مسابقه ی دوم آغاز شد، او شروع خوبی داشت اما در پایان مسابقه حرکت خود را کند کرد و نفر چهارم شد.
🔷🔹برای دلداری به سراغ او رفتم تا نکند به خاطر اول نشدن ناراحت باشد.
🔹پسرم خنده ی معصومانه ای کرد و گفت : بابا یه رازی بهتون میگم ولی پیش خودمون بمونه ‼️
🔷🔹کنجکاو شدم، پسرم ادامه داد :
🔹من یک مدال بردم اما دوستم هیچ مدالی نبرده بود و خیلی دوست داشت یک مدال برای مادر پیرش ببرد، برای همین گذاشتم او اول بشود.
🔷🔹پرسیدم : پس چرا چهارم شدی ؟؟
🔹خندید و گفت :
🔷🔹آخه دوستم میدونه من دونده ی خوبی هستم.
🔹اگر دوم می شدم همه چیز را می فهمید، حالا می تونم بگم پام پیچ خورد و عقب افتادم.
💥اگر در هر زمینه ای غنی هستیم ،هیچ اشکالی ندارد برای انگیزه دادن به دیگران کمی گذشت کنیم و از مواضع خود فاصله بگیریم.